بس کن زهره!
چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۵۸ ب.ظ
خستهگی از دوری...از فاصله...از نفهمیدن ها...
و بن بستِ همیشگیِ سکوت...
کاش میشد فرار کرد،رفت و رفت و رفت...و برنگشت!
کاش خوابی بود...طولانی...اونقدر طولانی که دلت تنگ شه برام ،بیای بالا سرم و بگی بسه انقد سکوت!دیگه بس نکن زهره،حرف بزن...
پ.ن
لطفا به غرور هم احترام بذاریم...
لطفا سر مادر داد نزنیم!
لطفا سکوت کنیم...
لطفا تنهایم بگذارید...
.
"بس کن زهره!"
چشم(: عزیزدلم...
۹۶/۰۳/۱۷