خرد بیش تر اوقات اینه ک آدم پیرو جنونش باشه تا عقلش.

باشد ک دل داری کند...

به چه درد میخورد؟

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ

تویی که می‌گی هستی کجایی پس؟

میشنوی؟میخونی؟حتی نمیدونم ممکنه ازینجا رد شی یا نه...امروز دیدم حتی توی خط خطیامم ازت اثری هست...

حرف نمیخوام بزنم خیلی

خیلی وقته حرف نمیخوام بزنم...

فقط می‌گم‌امروز سی‌ُمه...و پیشنهاد میکنم از این عزیز بخونین:

:)

من تنهایم!

بی تو هیچ کاری نمی توانم بکنم ، دیگر شعر هم نمی توانم بنویسم و این تنهایی تلخ است...

تلخ؛ مثل نوازنده ای که

 با دست های بریده به پیانو می نگرد!

(رسول یونان)

______________________________________

نوشتن برایِ تو

وقتی ندانی که برایت نوشته ام

به چه درد می خورد؟؟...

(اوریانا فالاچی)

نیازمندیها:یک شب طولانی...طولااانی....

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۳۰
zohreh ahmadi

نظرات  (۳)

شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید/شب را چه گنه حدیث ما بود دراز...:)
منتظریم خانوم...
دگر آن شب است امشب که ز پی سحر ندارد........................

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی